دندانپزشک داستان نویسی که برانداز شد
تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۱۹۲۰۲
دندانپزشک بود اما با ورود به عرصه نویسندگی به شهرت رسید؛ او پس از نوشتن نخستین اثر داستانی خود یکی از معتبرترین جایزههای ادبی و مستقل ایران را دریافت کرد و به شهرت رسید.
حامد اسماعیلیون متولد سال ۱۳۵۵ در کرمانشاه و بزرگ شده این شهر غربی کشور است؛ او تا پایان دوره دبیرستان را در این شهر سپری کرد و در روزهای آغازین علاقه مندیاش به ادبیات، وقتی که ۱۹ سال سن داشت برای تحصیل در رشته دندانپزشکی راهی تبریز شد و در دوران تحصیل نیز پریسا اقبالیان را که یکی از همکلاسیهایش بود برای زندگی مشترک انتخاب کرد؛ به گفته برخی اسماعیلیون در مدت تحصیل در دانشگاه در دفتر تحکیم وحدت (اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان) عضویت داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حامد اسماعیلیون
دندانپزشک محافظهکاری که نویسندهای مشهور شد
اسماعیلیون که به گفته خودش در ۱۶ سالگی و با خواندن رمان ژان کریستف - اثر رومن رولان نویسندهی فرانسوی - به ادبیات علاقهمند شده بود، طی سالهای فعالیت به عنوان دندانپزشک، به نوشتن آثار ادبی روی آورد و یک سال پیش از تولد فرزندش «ریرا» نخستین اثر داستانی خود را با عنوان «آویشن قشنگ نیست» منتشر کرد و وارد دنیای ادبیات شد؛ او برای این کتاب برنده نهمین دورهی جایزهی بنیاد هوشنگ گلشیری - یکی از معتبرترین جایزههای ادبی و مستقل ایران - در بخش بهترین مجموعه داستان اول شد و مورد توجه منتقدان و دوستداران ادبیات داستانی قرار گرفت؛ اتفاقی که سرآغاز به شهرت رسیدن او بود.
مهاجرت به کانادا؛ هجرت از «تنفر از احساس تقصیر شخصی» به «هزاران کیلومتر دورتر»
اسماعیلیون چند ماه بعد از تولد فرزند خود و پس از انتشار دومین کتاب داستانیاش با عنوان «قناریباز» برای ادامه زندگی به همراه همسر و فرزندش به کانادا مهاجرت کرد؛ او پیش از مهاجرت، درباره اقدام خود گفت که «من دارم با نفرت میروم»؛ البته او اندکی بعد و زمانی که در کانادا ساکن شده بود درباره نفرتی که از آن حرف زده بود، اینگونه توضیح داد که «نفرت از احساس تقصیر میآید. احساس تقصیری که مطمئن بودم با رفتنام از ایران فروکش خواهد کرد. این احساس تقصیر امری روانی و شخصی است»؛ او در مصاحبهای که در ماه دوم حضورش در کانادا انجام داد، علت تنفرش را مقصر دانستن خود از «تیترهای مبتذل ورزشی»، «ناسزاهای روزنامههای سیاسی»، «گم بودن مجلات وزین در میان زردنامهها»، «حوادث جامعه و انتشار اخبار آن در روزنامهها» و «اطمینان از ناتوانی» و «خود خوری» عنوان کرد و گفت که «حالا اینجایی؛ هزاران کیلومتر دورتر؛ نفسی به راحتی میکشی و میگویی من دیگر آنجا نیستم.»
حامد اسماعیلیون
ادامهی فعالیت ادبی آقای دندانپزشک در کانادا
او پس از مهاجرت نیز در سال ۹۱ نخستین رمان خود را با عنوان «دکتر داتیس» منتشر کرد؛ رمانی که مورد توجه اهالی ادبیات قرار گرفت و در سیزدهمین دورهی جایزهی هوشنگ گلشیری در بخش بهترین رمان اول منتخب هیئت داوران قرار گرفت. «گاماسیاب ماهی ندارد» عنوان چهارمین اثر حامد اسماعیلیون است که ۳ سال بعد از نگارش سرانجام در سال ۹۲ منتشر شد؛ داستان این رمان که در مذمت منافقین - اعضای سازمان مجاهدین خلق- است، از فروردین ۱۳۵۸ شروع میشود و با عملیات مرصاد- عملیاتی که منجر به شکست منافقین و عقب نشینی آنها از شهرهای اسلام آباد و کرند شد- در مرداد ۱۳۶۷ در کرمانشاه به پایان میرسد؛ انتشار این کتاب و عرضه آن در نمایشگاه کتاب سال ۹۳ با حاشیههایی همراه شد و در نهایت نام آن در لیست ۱۲ عنوان کتاب جمعآوری شده از نمایشگاه قرار گرفت؛ نظر محمد قوچانی روزنامه نگار درباره «گاماسیاب ماهی ندارد» این است که «گر چه در تصویر حاج احمد متوسلیان بی انصافی کرده است، اما در ترسیم چهره مسعود رجوی دقیق عمل کرده است و ماهیت خیانتکارانه این سازمان را به روشنی نشان داده است».
«گاماسیاب ماهی ندارد» رمانی در مذمت منافقین
در مصاحبهای که از حامد اسماعیلیون در شماره ۲۷ ماهنامه تجربه منتشر شده، او درباره این کتاب میگوید که «میتوانم ادعا کنم که در «گاماسیاب ماهی ندارد» اغلب اتفاقات تاریخی براساس واقعیت بازسازی شده است. یک قفسهی کامل از کتابخانهی من مربوط به کتابهایی است که برای نوشتن این رمان خریدهام، از مجموعهی چهل پنجاه عددی «فرهنگ جبهه» بگیرید تا کتاب سه جلدی سازمان مطالعات سیاسی به نام «سازمان مجاهدین خلق از پیدایش تا فرجام». روایتهای مربوط به جنگ، خاطرات بسیاری از حاضران در جنگ، نقشههای جنگ و از آنطرف خاطرات مجاهدین بیرون آمده از عراق که یا به ایران آمدند یا در جای دیگری از دنیا روزگار میگذرانند را خواندهام. رفتن به کتابخانه ملی و روزنامه اطلاعات و بررسی روزنامههای آن سالها که روایتگر حال هر دو طرف باشد هم بخشی دیگر از ماجراست؛ وقتی همهی این کتابها و منابع را خواندید و یادداشت برداشتید و در جانتان رسوب کرد، آنگاه وقت نوشتن است.»
سانحه هواپیمای اوکراینی و آنچه بر دندانپزشک نویسنده گذشت
بامداد ۱۸ دی ۹۸ ساعاتی بعد از عملیات نظامی شهید سلیمانی که از سوی نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی - در پاسخ به حمله آمریکا به فرودگاه بغداد که منجر به شهادت سرلشکر قاسم سلیمانی و همراهانش شد- در یک پایگاه نظامی متعلق به آمریکا در عراق انجام شد، پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین با ۱۶۷ مسافر و ۹ خدمه فرودگاه تهران را به مقصد کییف ترک کرد، اما دقایقی بعد، به دلیل خطای انسانی و اصابت موشک یکی از سامانههای پدافند هوایی کشور سقوط کرد؛ حادثهای بسیار تلخ که منجر به کشته شدن همه سرنشینان هواپیمای اوکراینی شد. در این پرواز ۱۴۷ نفر از سرنشینان ایرانی بودند که همسر (پریسا اقبالیان) و فرزند (ریرا) حامد اسماعیلیون از جمله آنها بود.
دخالت داشتن عاملی انسانی در این سانحه دلخراش، آن را در سر خط اخبار روز دنیا قرار داد و موجب تالم خاطر بسیاری از مردم دنیا و همدردی آنها با خانوادههای جان باختگان شد؛ در این میان حامد اسماعیلیون به عنوان نویسندهای مشهور و خانواده دو نفر از جان باختگان سانحه هواپیمای اوکراینی مورد احترام و توجه مردم قرار گرفت و با رفتاری همدلانه از سوی جامعه هنری و فرهنگی با خود مواجه شد؛ او برای پیگیری ماجرا و برگزاری مراسم تدفین همسر و فرزند خود به ایران آمد و پس از چند روز تصمیم گرفت تا پیکر اعضای خانواده خود را به کانادا منتقل کند؛ او که پیش از از دست دادن همسر و فرزند خود، هیچ گاه اظهارنظر تند سیاسی نداشت، رفته رفته پس از سانحه هواپیمای اوکراینی و پذیرش خطای انسانی به عنوان عامل این سانحه از سوی مقامات ایرانی، به مصاحبه با رسانههای فارسی زبان غیر ایرانی در مخالفت با مقامات جمهوری اسلامی اظهاراتی سیاسی مطرح کرد؛ اقدامی که به پای داغداری او به دلیل غم از دست دادن اعضای خانوادهاش نوشته میشد.
حامد اسماعیلیون
اسماعیلیون یک سال بعد از سانحه هواپیمای اوکراینی، با همراهی تعدادی از خانوادههای جان باختگان این سانحه، «انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز پیاس ۷۵۲» را با هدف «زنده نگهداشتن یاد و خاطرهی مسافران»، «ایجاد همبستگی بین خانوادههای عزادار» و «دادخواهی» تشکیل داد و دبیری و سخنگویی این انجمن را بر عهده گرفت؛ بعد از تاسیس این انجمن بود که اسماعیلیون برای آنچه که «دادخواهی» عنوان میکرد، حرفهایی سیاسیتر از قبل بر زبان آورد، با مقامات سیاسی کانادا ارتباطاتی برقرار و در مجامع بینالمللی درخواستهایی برای اعمال محدودیتهایی برای ایران مطرح کرد؛ کمپین «آسمان ایران امن نیست» از جمله اقداماتی بود که نام حامد اسماعیلیون با آن گره خورد؛ کمپینی که در آن از کشورهای خارجی خواسته شد تا جلوی پروازها به ایران را بگیرند و به نوعی ایران را تحریم هوایی کنند و اسماعیلیون آغاز کننده آن بود؛ اقداماتی از این دست موجب شد تا اسماعیلیون و ادعای «دادخواهی» او قدم به قدم رنگ ببازد و اقدامات او برای زنده نگهداشتن یاد و خاطرهی مسافران پرواز هواپیمای اوکراینی این دندانپزشک داغدار را که روزی نویسندهای مشهور بود، به فردی سیاسی و برانداز تبدیل کند.
او در مسیر پیش روی خود با چهرههای ضد ایرانی ارتباط برقرار کرد که به حمایت از سازمان منافقین شناخته میشدند؛ گروهکی که اسماعیلیون روزی در مذمت آن کتاب نوشت و فساد و خیانتش را به تصویر کشید، اما حالا اعضای این گروهک در نزدیکی دندانپزشک نویسنده داغدار دیده میشوند؛ پس از نزدیکی چهرههای ضد ایرانی و حامی رژیم صهیونیستی به اسماعیلیون، قضاوتهایی در داخل کشور درباره او مطرح شد؛ قضاوتهایی که اقدامات اسماعیلیون را زیر یک علامت سوال قرار میداد؛ دادخواهی که فریب خورده یا دادخواهی که مشغول کاسبی است؟
حامد اسماعیلیون
اعتراضات سال ۱۴۰۱ و نویسندهای که برانداز شده است
اسماعیلیون که پس از جلب توجهات بینالمللی خود را چهرهای تاثیر گذار در این عرصه میدانست، در پی اتفاقات شهریور ۱۴۰۱ در ایران و وقوع اعتراضاتی در کشور به دلیل جانباختن مهسا امینی، از فعالیتهای براندازانه خود دست نکشید و در مهرماه این سال، به کمپین «اخراج دیپلماتهای ایرانی و آزادی زندانیان سیاسی در ایران» پیوست و با امضای طوماری از سران ۷ کشور بریتانیا، کانادا، آمریکا، ژاپن، آلمان، فرانسه و ایتالیا خواست تا «در اعتراض به رفتار ایران نسبت به معترضان، سفرای ایران و نمایندگان آن در سازمانهای بینالمللی واقع در این کشورها را اخراج کنند».
او که در مهرماه فراخوانهایی برای برپایی تجمعاتی ضد ایرانی منتشر کرد، در تجمع ۳۰ مهر مخالفان جمهوری اسلامی در برلین به عنوان یکی از برگزارکنندگان اصلی دولتهای غربی را مخاطب سخنرانی خود قرار داد و از آنها خواست تا رهبران جمهوری اسلامی را هدف تحریمهای خود قرار دهند و ازمذاکره با جمهوری اسلامی دست بردارند. اسماعیلیون در آبان ماه نیز به عنوان چهرهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی ایران، به کنفرانس بین المللی امنیتی هالیفکس دعوت شد و در این نشست به بیان اظهاراتی در مخالفت با آن پرداخت.
اعضای شورای همبستگی
همکاری با پهلوی؛ پیوندی که پایدار نماند
اسماعیلیون که هر روز نقش جدیتری برای خود متصور میشد، ۹ بهمن طی اظهاراتی تلاش کرد تا با دعوت از همه جریانات مخالف جمهوری اسلامی، به نوعی ساز و کاری را معرفی کند تا این جریانات در کنار هم جمع شوند و مخالفتها با جمهوری اسلامی را وارد فاز جدیدی کنند؛ چند روز پس از این اظهارات، یک روز پیش از فرارسیدن سی و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در نشستی که با عنوان «آینده جنبش دموکراسی ایران» که در دانشگاه جورج تاون واشینگتن برگزار شد، اسماعیلیون در کنار ۷ نفر از چهرههای مخالف جمهوری اسلامی از جمله رضا پهلوی، مسیح علینژاد و عبدالله مهتدی دبیرکل حزب کومله کردستان ایران حضور یافت و به عضویت «شورای همبستگی و سازماندهی برای آزادی» – شورایی که ادعای سرنگونی جمهوری اسلامی در فرآیندی خشونتپرهیز و رسیدن به حکومتی سکولار دموکراتیک دارد – درآمد؛ او پس از عضویت در شورای همبستگی اعلام کرد که به دلیل «پذیرش نقش رسمی در انقلاب ایران» از دبیری و سخنگویی انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز پی اس ۷۵۲ کنارهگیری کرده است. اسماعیلیون، اما طی روزهای گذشته با انتشار مطلبی در حساب کاربری خود در فیسبوک، از عضویت در این شورا کناره گیری کرد؛ او درباره علت کناره گیری خود از این شورا با بیان اینکه «متاسفانه کار در این زمینه در گروه همبستگی به خوبی پیش نرفت»، از «گروههای فشار از بیرون از جمع» یاد کرد که «با شیوههای غیردموکراتیک میکوشیدند مواضع خود را بر جمع تحمیل کنند. او همچنین در مصاحبهای حضور رضا پهلوی و خود رایی و استبداد نظر او را از جمله دیگر دلایلش برای خروج از شورای مخالفان جمهوری اسلامی عنوان کرد.
حتماً که آنچه که بر اسماعیلیون گذشت و داغی که او با از دست دادن همسر و فرزندش متحمل شد، در آنچه که او امروز به آن تبدیل شده، بیتاثیر نیست، اما دوری از جامعه ایران نیز سهم بسیاری در تحلیلهای اشتباه او از امروز ایران داشته است و همانطور که خودش سالها پیش در گفتوگویی گفته بود که «میگویند با مهاجرت شما زبان خودتان را گم میکنید؛ حرف بیراهی نیست. هرچه از جامعه ایرانیان خارج از کشور هم دورتر باشید این اتفاق سریعتر میافتد»، او که روزی برای نوشتههایش در ایران مورد تقدیر قرار میگرفت و شهرت داشت، امروز زبان مردم خود را به فراموشی سپرده است و با وجود اینکه در جایی گفته بود «قهرمانان من هیچگاه چهرههای سیاسی نبودهاند؛ همیشه آن را در بین نویسندهها و هنرمندان جستهام»، امروز نه به عنوان یک نویسنده و هنرمندی داغدیده بلکه به عنوان چهرهای سیاسی که براندازی یک نظام سیاسی را دنبال میکند، شناخته میشود. حالا باید دید حامد اسماعیلیون بعد از این تا کجا پیش خواهد رفت؟
منبع :ایسنا
منبع: پول نیوز
کلیدواژه: تحصیل تحصیل کرده ها دوران دوران پنهان کاری سانحه هواپیمای اوکراینی حامد اسماعیلیون خانواده های جان جمهوری اسلامی همسر و فرزند جان باختگان بین المللی نویسنده ای قرار گرفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۱۹۲۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بررسی یک ادعای بیاساس/ داستان دکترای افتخاری رئیسی از بزرگترین دانشگاه پاکستان چیست؟
در جریان سفر مهم رئیس جمهور کشورمان به پاکستان یک موج و فضاسازی رسانهای پیرامون اعطای مدرک دکتری افتخاری به آیت الله رئیسی از بزرگترین دانشگاه پاکستان از سوی منتقدین دولت به راه افتاد، ادعاهایی بی اساس که به گفته کارشناسان در جهت به حاشیه بردن دستاوردهای این سفر استراتژیک تعبیر میشود، اما واقعیت ماجرا چیست؟
به گزارش ایسنا، ایرنا نوشت، آیت الله سید ابراهیم رئیسی در پایان سفر دو روزه به پاکستان که روز دوم آن به شهرهای لاهور و کراچی، قلب فرهنگی و اقتصادی این کشور اختصاص داشت، دکترای افتخاری از ریاست دانشگاه کراچی دریافت کرد؛ اقدامی که در دنیا رایج است و بسیاری مقامات ارشد دولت ها در سفر به دیگر کشورها در دانشگاه های مطرح این کشورها حاضر میشوند و مدرک دکترای افتخاری دریافت میکنند.
در ایران نیز به مقامات ارشد دولتهایی که به کشورمان سفر کردهاند و با کشورمان روابط عمیق و استراتژیک دارند، برخی دانشگاههای مطرح کشور خصوصا دانشگاه تهران که رهبر معظم انقلاب از آن با عنوان دانشگاه مادر دانشگاه های ایران یاد کرده اند، به این مقامات دکترای افتخاری دادهاند.
پاکستان به عنوان یکی از کشورهایی که در جنوب آسیا توانسته رتبه خوبی در دانشگاههای منطقه و حتی دنیا خصوصا در حوزههای «های تِک» و فناوریهای نوین کسب کند، شناخته میشود و فارغالتحصیلان رشتههای تکنولوژی ارتباطات این کشور دوشادوش هندیها در شرکتهای بزرگ تکنولوژیکی دنیا از جمله شرکت های مستقر در «سیلیکونولی» آمریکا که محل استقرار آمازون و دیگر برندهای حوزه آیتی مطرح دنیا مشغول به کار شده اند.
بیدلیل نیست که ایرانیان علاقهمند به تحصیل در دانشگاههای دیگر کشورها، برخی دانشگاههای شبه جزیره هند از جمله دانشگاه کراچی پاکستان را به خاطر داشتن مزایایی چون سطح علمی متناسب و نیز مدارج علمی مورد تأیید وزارتین علوم و بهداشت کشورمان، در مقایسه با برخی دانشگاه هایِ با درجه اعتبار نازل تر در کشورهای اروپای شرقی یا جنوب شرق آسیا برمی گزینند.
اخیرا یکی از نمایندگان مجلس یازدهم نسبت به اعطای مدرک دکترای افتخاری دانشگاه کراچی پاکستان به رئیس جمهوری اسلامی ایران انتقاد داشته و گفته این دانشگاه، فرعی است و ثانیا از دست معاون دانشگاه به رییسجمهور اعطا شده است. این در حالی است که دانشگاه کراچی بزرگترین دانشگاه دولتی ایالت سند و کل پاکستان محسوب میشود؛ در سایت دانشگاه هم به این موضوع اشاره شده است. ۷۳ سال قدمت و ۴۱ هزار دانشجو دارد.
همچنین اینکه گفته شده دانشگاه اعطاکننده مدرک دکترای افتخاری به رییسجمهوری اسلامی ایران، غیرانتفاعی است، کاملا بی اساس است و این دانشگاه دولتی و در وزارت علوم ایران مورد تایید است؛ وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ایران هم رشته داروسازی این دانشگاه را تایید کرده است.
سرکنسول جمهوری اسلامی ایران در کراچی نیز اعلام کرد: در مراسم اعطای این مدرک دکترای افتخاری به آیت الله رئیسی، «حکمران» یا استاندار ایالت سند پاکستان که همزمان ریاست هیأت امنای دانشگاه های کراچی را هم در اختیار دارد، حضور داشت؛ دکتر خالد عراقی که رئیس دانشگاه کراچی است، طبق قوانین پاکستان، همزمان معاون رئیس هیات امنای دانشگاه هم محسوب میشود و شخصِ دکتر عراقی مدرک دکترای افتخاری را به رئیس جمهوری اسلامی ایران اعطا کرد در حالی که لباس مخصوص این مراسم را بر تن کرده بود. بنابراین اینکه گفته شده معاون دانشگاه کراچی مدرک دکترا را به آیت الله رئیسی اعطا کرد، صحت ندارد و از روی ناآگاهی است.
به عبارت دیگر، در سیستم حکومتی پاکستان، حکمران یا استاندار ایالت به تعبیر ایرانی آن، رئیس هیأت امنای دانشگاه های آن ایالت است و رئیس دانشگاه ها را تعیین می کند؛ فرد تعیین شده به عنوان رئیس دانشگاه از سوی استاندار هر ایالت، همزمان معاون رئیس هیات امنا هم هست.
دانشگاه کراچی به عنوان یک دانشگاه دولتی در سال ۱۹۵۱ تاسیس شده است. این دانشگاه در حال حاضر ۸ دانشکده هنر، علوم فنی، مطالعات اسلامی، داروسازی، مدیریت، حقوق، داروسازی و علوم آموزشی و همچنین ۲۰ مرکز تحقیقاتی معتبر دارد.
این دانشگاه با داشتن ۴۱ هزار دانشجو و ۷۰۰ استاد در همه مقاطع تحصیلی، ۱۴۵ دانشکده و مرکز آموزش مستقل با ۱۵۰ هزار دانشجو زیرمجموعه خود دارد.
دانشکده علوم فنی و مهندسی دانشگاه کراچی به عنوان مهم ترین قطب آموزش علوم و فناوری در پاکستان شناخته می شود و تعداد فارغ التحصیلان آن از کل فارغ التحصیلان رشتههای فنی از سایر دانشگاههای این کشور بیشتر است.
آیتالله رییسی در سفری هم که شهریور ۱۴۰۰ به دوشنبه پایتخت تاجیکستان داشت، در مراسم اعطای دکترای افتخاری به وی از سوی دانشگاه ملی تاجیکستان حاضر شد و نه تنها این مدرک را دریافت کرد، بلکه عضویت هیأت علمی دانشگاه تاجیکستان هم به رییسجمهوری اسلامی ایران و بدون حضور مقامات سیاسی دوشنبه و صرفا از طرف رییس دانشگاه اعطا شد.روندی که در عرف دیپلماتیک دنیا رایج است.
این در حالی است که حسن روحانی رییس پیشین جمهوری اسلامی ایران در سفری که فروردین ۱۳۹۶ به مسکو داشت، از دست ریاست یک دانشگاه دولتی این شهر با نام «ام گ او» مدرک دکترای افتخاری دریافت کرد؛ مراسمی که بدون حضور مقامات ارشد دولتی روسیه برگزارشد.
اتفاقی که در این مراسم مورد انتقاد قرار گرفت این بود که رییس این دانشگاه هنگام اعطای مدرک دکترای افتخاری به حسن روحانی اعلام کرد: اینکه مدرکی که به روحانی داده شد، مورد تأیید شورای علمی دانشگاه قرار گرفته است؛ به عبارت دیگر یک دانشگاه نه چندان مطرح روسی که قصد داشته تا به رییسجمهور یک کشور دیگر دکترای افتخاری بدهد، نیاز به بررسی سوابق علمی روحانی داشته است!
مرحوم هاشمی رفسنجانی در طول ریاست جمهوری خود از هیچ یک از دانشگاه های غیر ایرانی مدرک دکترای افتخاری دریافت نکرد و صرفا به دریافت دکترای افتخاری دانشگاه تهران اکتفا کرد. در کتاب خاطرات وی، آمده که مدرک دکترای افتخاریاش را در حضور مقامات سیاسی و لشکری و بعضا علمی و دانشگاهی آن زمان کشورمان دریافت کرده است.
یک فرد نزدیک به رییس دولتهای نهم و دهم نیز در توییت دیگری، دریافت مدرک دکترای افتخاری از سوی رییسجمهور در دانشگاه کراچی را یک دانشگاه بدنام و بیاعتبار و محصول لابی سیاستمداران دریافتکننده این مدرک با مقامات این دانشگاه عنوان کرد.
این در حالی است که رییس دولتهای نهم و دهم در زمان ریاستجمهوری خود یک مدرک دکترای افتخاری «مدیریت تحول (!)» از دانشگاه دارالحکمه که گفته میشد رییس شعبه ایران این دانشگاه تحت زعامت آیت الله سیستانی است دریافت کرد؛ موضوعی که بعدها از سوی این مرجع تقلید رد و اعلام شد این دانشگاه ارتباطی با ایشان ندارد. اما هیچگاه اعلام نشد این مدرک واقعا از کجا آمده و چرا در حاشیه جلسه هیات دولت و نه در دانشگاه مورد ادعا اعطا شده است.
انتهای پیام